#تفکر
🌸🍃🌸🍃
#تفکر
تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟
گرما بخشیدی…!؟
یا سوزاندی…؟!!
🌸🍃🌸🍃
#تفکر
تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟
گرما بخشیدی…!؟
یا سوزاندی…؟!!
#شعر
🖤خدایا پیکرم آتش گرفته
دل غم پرورم آتش گرفته
🖤شهادت نامه را با خون نوشتم
ولیکن دفترم آتش گرفته
🖤خودم دیدم کنار قتلگاهم
که قلب مادرم آتش گرفته
🖤خودم دیدم کنار نهر علقم
لب آب آورم آتش گرفته
🖤خودم دیدم که از تیر سه شعبه
گلوی اصغرم آتش گرفته
🖤خودم دیدم سکینه داد می زند
که عمه چادرم آتش گرفته
🖤الا ای خواهرم زینب کجایی
لباس دخترم آتش گرفته
🖤ز هرم ناله هل من معینم
صدایم، حنجرم آتش گرفته
🔅#پندانه
✍ لذتبردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ!
🔹از گرما مینالیم و از سرما فرار میکنیم.
🔸در جمع، از شلوغی کلافه میشویم و در خلوت، از تنهایی بغض میکنیم.
🔹تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بیحوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس!
🔸ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪﭘﺎﯾﺎﻥﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ میدﻫﻨﺪ: ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ، ﮐﺎﺭ.
🔹ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
🔸همه ما میدانیم مسیر رسیدن به موفقیت مسیر راحت و همواری نیست و بالا و پایین بسیار دارد.
🔹پس بهترین کار برای اینکه به ما سخت نگذرد، این است که از مسیر لذت ببریم.
🔸حتی وقتی تا پاسی از شب برای درسخواندن بیداریم.
🔹یا وقتی برای رسیدن به هدفمان سخت تلاش میکنیم.
🔸خوشحالیهای کوچک همیشه وجود دارند.
🔹اینگونه همیشه شاد و باطراوت میمانیم و تلاش میکنیم
قنادبود. حاضرجوابی های ســید را دوســت داشت. هربار برای شوخی چیزی میگفت و جناب صمصام هم جوابش را میداد.
آن روز هم برای اینکه خندهای روی لب های آقا بیاید، گفت:بالاخره ما نفهمیدیم شما که زن و بچه ندارید،ثروتتان را چه کسی میخورد؟
جنــاب صمصــام بــدون کمترین مکثــی گفت: ســرمایۀ قنــاد را مگس میخورد و ثروت حضرت
صمصام را وارثان بدتر از مگس.
#صمصام
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو