منتظر ام

  • خانه 
  • فروتنی 

درمانده ترین ادم

07 بهمن 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​از بزرگی پرسیدند:
درمانـده ترین مردم چه کسی است؟
گفت:
کسـی است که از یـافتن دوست، 

نـاتوان است 

و درمانـده تر از او 

کسـی است که به دوست دست یابد 

و نتواند او را نگه دارد. 

 نظر دهید »

نیایش

29 دی 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​🌸🍃🌸🍃
#نیایش
فقط خداست كه …

میشود با دهان بسته صدایش كرد…

میشود با پای شكسته هم 

به سراغش رفت…
تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد…

تنها كسی است كه 

وقتی همه رفتند می ماند…
وقتی همه پشت كردند آغوش میگشاید…

وقتی همه تنهایت گذاشتند 

محرمت میشود…
و تنها سلطانیست كه …

دلش با بخشیدن آرام می گیرد، 

نه با تنبیه كردن…!
خدایا….

همیشه و همه جا پناهمان باش

‎

 نظر دهید »

حکایت

17 دی 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​🌸🍃🌸🍃
#حکایتی_از_بهلول
شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد 

به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ 

بهلول گفت:البته که هست 

مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ 

بهلول جواب داد: 

دو چیز ما شبیه یکدیگر است، 

یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است 

 و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است .

‎

 نظر دهید »

دعا

07 آبان 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​سلام

صبح زیباے یکشنبه تون بخیــــ❤️ـــــر
روزے پر از آرزوهاے زیبا
و معجزه هاے قشنگ را برایتان خواهانم…

روز و روزگارتون خــــــــــوش…
خوشے هایتان بادوامــــــ..

   یکشنبه تون زيبــ🌸ـا


 نظر دهید »

حدیث

02 مهر 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​:امام حسن عسکری (ع)

  

 سخاوت و بخشندگی اندازه ای دارد،

 اگر از آن بیشتر شود،” اسراف است “

 حزم و دوراندیشی نیز حدّی دارد، 

 اگر بیش از آن شود، ” ترس است “

 میانه روی در خرج هم اندازه ای دارد،

 اگر افراط شود، ” بُخل است  “

شجاعت نیز اندازه ای دارد، اگر از آن بیشتر

شود، “تهوّر و بی باکی است “

عبادت به زیاد روزه گرفتن و نماز خواندن

نیست؛ بلکه عبادت این است که در امر

(مخلوقات) خداوند بسیار تفکّر شود

#تحف_العقول_حراني_ص٣٦٢

شهادت امام حسن عسكري (ع)تسليت باد

 نظر دهید »

#تفکر

18 شهریور 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​🌸🍃🌸🍃

#تفکر 

تولد انسان روشن شدن کبریتی است

و مرگش خاموشی آن!

بنگر در این فاصله چه کردی؟

گرما بخشیدی…!؟

یا سوزاندی…؟!!

 نظر دهید »

شعر

31 تیر 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​#شعر

🖤خدایا پیکرم آتش گرفته

دل غم پرورم آتش گرفته

🖤شهادت نامه را با خون نوشتم

ولیکن دفترم آتش گرفته

🖤خودم دیدم کنار قتلگاهم

که قلب مادرم آتش گرفته

🖤خودم دیدم کنار نهر علقم

لب آب آورم آتش گرفته

🖤خودم دیدم که از تیر سه شعبه

گلوی اصغرم آتش گرفته

🖤خودم دیدم سکینه داد می زند

که عمه چادرم آتش گرفته

🖤الا ای خواهرم زینب کجایی

لباس دخترم آتش گرفته

🖤ز هرم ناله هل من معینم

صدایم، حنجرم آتش گرفته

 نظر دهید »

#پندانه

31 خرداد 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​🔅#پندانه 
✍ لذت‌بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ!
🔹از گرما می‌نالیم و از سرما فرار می‌کنیم.
🔸در جمع، از شلوغی کلافه می‌شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می‌کنیم.
🔹تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی‌حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس!
🔸ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ‌ﭘﺎﯾﺎﻥ‌ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿ‌ﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺸﮑﯿﻞ می‌دﻫﻨﺪ: ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ، ﮐﺎﺭ. 
🔹ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ‌ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
🔸همه ما می‌دانیم مسیر رسیدن به موفقیت مسیر راحت و همواری نیست و بالا و پایین بسیار دارد.
🔹پس بهترین کار برای اینکه به ما سخت نگذرد، این است که از مسیر لذت ببریم.
🔸حتی وقتی تا پاسی از شب برای درس‌خواندن بیداریم.
🔹یا وقتی برای رسیدن به هدفمان سخت تلاش می‌کنیم.
🔸خوشحالی‌های کوچک همیشه وجود دارند.
🔹این‌گونه همیشه شاد و باطراوت می‌مانیم و تلاش می‌کنیم

 نظر دهید »

صمصام

05 خرداد 1402 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​قنادبود. حاضرجوابی های ســید را دوســت داشت. هربار برای شوخی چیزی میگفت و جناب صمصام هم جوابش را میداد.

آن روز هم برای اینکه خندهای روی لب های آقا بیاید، گفت:بالاخره ما نفهمیدیم شما که زن و بچه ندارید،ثروتتان را چه کسی میخورد؟

جنــاب صمصــام بــدون کمترین مکثــی گفت: ســرمایۀ قنــاد را مگس میخورد و ثروت حضرت 

صمصام را وارثان بدتر از مگس.

#صمصام

 نظر دهید »

تهمت زدن

20 بهمن 1401 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند

هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز

پس چه شد اینک ثواب ِآن همه  رازونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات

تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی

ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او

طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو

 نظر دهید »

#یک-فنجان-تفکر

24 آذر 1401 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​#یک_فنجان_تفکر ☕️ 
دانشجویی بین ادامه دادن رشته کامپیوتر یا ادبیات مردد است او هر دوی آن ها را دوست دارد به همین خاطر در کلاس های هر دو شرکت می کند و وقتش را بین هر دو تقسیم می کند.او احساس می کند اینطوری  هر دو گزینه را خواهد داشت و اینطور برایش بهتر است.
مادری فرزندش را به کلاس شنا، پیانو، نقاشی و زبان می فرستند. حتی خود مادر هم می داند که امکان ندارد فرزندش در همه موفق شود اما فکر می کند شاید روزی به کارش آمد.
همه ما سعی میکنیم تا جایی که ممکن است تمام گزینه ها را باز باقی بگذاریم. اما متاسفانه معمولا هیچ کدام را به نتیجه نمی رسانیم و مقدار زیادی وقت و انرژی هدر می دهیم. به همین خاطر است که امروزه با این همه گزینه های زیادی که داریم معمولا از قدیمی ها عقب تر هستیم.
روانشناسان نتیجه گرفتند دلیل اصلی باز نگه داشتنِ در این است که افراد نمی خواهند سختی و دردِ بسته شدن یک در را تحمل کنند.
 ما همواره می خواهیم در آنِ واحد کارهای زیادی را بکنیم، از هیچ امکانی نمی گذریم و می خواهیم همه گزینه ها را با هم داشته باشیم. این امر به سادگی می تواند موفقیت ما را نابود کند. باید یاد بگیریم درها را ببندیم حتی اگر اینکار برایمان سخت باشد. 
کارهایی که در زندگی نباید بکنی را بنویس.

 به بیان دیگر تصمیم های حساب شده ای بگیر تا برخي چیز ها را کلا نادیده بگیری. 

یک بار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی. بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دسته در بسیار ساده است

 نظر دهید »

توصیه

03 آذر 1401 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​۸ توصیه پیرمرد ۱۰۰ ساله که تمام دنیا را گشت :
۱.هرچقدر کمتر حرف بزنی کلامت ارزش بیشتری پیدا می کند.
۲.اگر روی مشکلات تمرکز کنی مشکلات بیشتری نصیبت میشه وقتی روی احتمالات تمرکز کنی موفقیتهای بیشتری نصیبت میشه.
۳.هرچه قدر سنت بالاتر میره به آدمهای کمتری اعتماد میکنی.
۴.مهم نیست که الان زندگی چقدر سخته، روزی به عقب نگاه می کنی و می فهمی که همهی تلاش هایی که کردی و سختی هایی که کشیدی باعث رشد تو و بهتر شدن زندگیت شدن.
۵.سعی نکن همه کارها رو به تنهایی انجام بدی و خودت رو خسته کنی و در آخر بگی تنهایی انجامش دادم. مهم انجام دادن کاره، چه تنهایی چه گروهی.
۶. بعضی از مسیرها رو باید تنها بری بدون دوست، بدون خانواده، بدون شریک. گاهی اوقات مجبوری، گاهی اوقات نیازه.
۷. تا انرژی و انگیزه داری برای خودت وقت صرف کن، آموزش ببین، مهارت کسب کن. مادیات به سمت کسی میره که براش آماده شده باشه.
۸.به دنبال یک زندگی راحت نباش، بلکه به دنبال قدرتی باش که بتوانی از پس یک زندگی سخت بربیایی

 نظر دهید »

دوست یا دشمن

26 آبان 1401 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​
در این دنیا که گرگانش

لباس میش میپوشند

چقدر سخت است خندیدن

چقدر سخت است فهمیدن

چقدر است است جنگیدن

نمیدانی چرا افتاده ای امروز

نمیدانی چرا درگیر دیروزی

نمیدانم تو میدانی

نمیفهمم ، تو میفهمی

 نظر دهید »

خوشبختی

25 آبان 1401 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​فقيري سه عدد پرتقال خريد…🍊🍊🍊

اولي رو پوست كند خراب بود

دومي رو پوست كند اونم خراب بود

بلند شد لامپ رو خاموش كرد 

و سومي رو خورد.
گاهي وقتا بايد خودمون را 

به نديدن و نفهميدن بزنيم 

تا بتونيم زندگى كنيم…
وقتى گرسنه اى

يه لقمه نون خوشبختيه…
وقتى تشنه اى

يه قطره آب خوشبختيه
وقتى خوابت مياد

يه چرت كوچيك خوشبختيه…
خوشبختى يه مشتى از لحظاته…

يه مشت از نقطه هاى ريز
كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن

يه خط رو ميسازن به اسم زندگى…

 نظر دهید »

فرشته بی کار

07 آبان 1401 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​
روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشته‌هاست و به کارهای آنها نگاهمی‌کند

هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه‌هایی را که توسط پیک‌ها از زمین می‌رسند، بازمی‌کنند، و آنهارا داخل جعبه می‌گذارندمرد از فرشته‌ای پرسید، شما چکار می‌کنید؟فرشته درحالی که داشت نامه‌ای را باز می‌کرد، گفت: این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می‌گیریم مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می‌گذارند و آنها را توسط پیک‌هایی به زمین می‌فرستند.مرد پرسیدشماها چکار می‌کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت‌های خداوندی را برای بندگان می‌فرستیم

مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشته‌ای بی کار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسیدشما چرا بی کارید؟فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب می‌دهندمرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می‌توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند خدایا شکر

 نظر دهید »
04 آبان 1401 توسط شیوا زینی وندپشتکوه

​شیوا زینی وند:

‌

🌷 پیرمردی بود  که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید

دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که

باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
🌷دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا

هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام

 شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت

کنم و در خدمتش باشم…
مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست…
🌷 آن دو باز چشمان منند، 

که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم…
🌷آن دو خرگوش پاهای منند،

که باید مراقب باشم بسوی گناه

کشیده نشوند…
🌷 آن دوعقاب نیز، دستان منند، 

که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم…
🌷آن مار، زبان من است 

که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا

کلام ناشایستی ازاو، سر بزند…
🌷شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند…
🌷 و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و

آگاهی من دارد…
🌷این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده…

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

منتظر ام

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس